غزل مناجاتی اول مجلس، روضۀ قتلگاه سیدالشهدا علیهالسلام
آدم مـیان روضه سـبـکـبال میشـود مـست مـی مـحـولالاحـوال میشود بزم عزا بهشت زمین است و آسمان از دیدن بـهـشت زمـین لال میشود بال عروج ماست سلام علیالحسین روضه برای روح پر و بال میشود شـادی واقـعـیست دم یـاحـسـیـن ما با یاحسین، فاطمه خوشحال میشود چشمی که بود کاسۀ خون بین روضهها جـای قـدوم کـشـتـۀ گـودال میشـود گـودال قـتـلگـاه چه با اهـلبیت کرد یک کاروان الف ز غمش دال میشود از قـتـلگاه زینب کـبری دو داغ دیـد بالای تل دو مرتـبه بیحـال میشود هم سینـۀ حـسـین لگـدمـال شمـر شد هم زیر سُـم اسب لـگـدمـال میشود |